Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «بسیج نیوز»
2024-05-04@05:46:20 GMT

برای زِین اَب؛ روایت زندگی شهید بلباسی منتشر شد

تاریخ انتشار: ۲ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۵۱۷۱۵۷

به گزارش خبرگزاری بسیج، کتاب «برای زِین اَب» روایت زندگی شهید مدافع حرم محمد بلباسی، از کودکی تا شهادت توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

محمد بلباسی یکی از شهدای مدافع حرم است که در منطقه «خان طومان» سوریه حین مبارزه با تروریست‌های تکفیری به همراه دیگر همرزمانش به درجه رفیع شهادت نائل شد و پیکر مطهرش نیز هنوز به وطن بازنگشته است‌.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی، متولد ۱۳۵۷ و ولادت و بزرگ شدن سه فرزند خود را دید اما زینب او بعد از شهادتش در دفاع از حریم اهل بیت(علیهم السلام) در عملیات مستشاری در خان طومان سوریه، دیده به جهان گشود؛ زمانی که پدر، چشم از این جهان فروبست، ولی دیدگان او نظاره گر این طفل از آسمان‌ها است.

شخصیت چند بعدی محمد بلباسی، کتاب را خواندنی و قابل توجه کرده است. خواننده پس از خواندن این اثر، با مفهوم صحیح آتش به اختیار بودن و البته روحیه جهادی شهید در مقاطع مختلف از عمر کوتاه، اما پربرکتش آشنا می‌شود و می‌فهمد که اگر انسان از زمان خود به درستی استفاده کند و به هر اتفاقی در وقت و جایگاه خودش رسیدگی کند، دیگر هیچ چیز در زندگی، قضا نمی‌شود.

قطعا مخاطبین این کتاب پس از مطالعه آن با محمد بلباسی در زندگی شخصی‌اش، اردوهای جهادی، خادمی شهدا، جهاد با نفس، سرزندگی و نشاط در امور مختلف، سفرهای راهیان نور، مدیریت جهادی در ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی و...، سفر به سوریه، و مواردی دیگر همراه خواهند شد.

اگر کسی قصد پاگذاشتن در مسیر تدریجی تکامل انسانی، همراه با سیرۀ عملی را دارد، خوانِش کتاب «برای زِین اَب» را به او توصیه می‌کنیم.

در فرازی از کتاب آمده است:

«بعضی شب‌ها در حیاطِ روبه‌روی حرم می‌‌نشستیم و با هم درس‌های کلاس اخلاق را مباحثه می‌کردیم. به من می‌گفت: «از امام چیزهای دنیایی نخواه! کم هم نخواه! بگو آقاجان، معرفت خودِت رو به من بده!»

آن‌قدر دوستش داشتم که هر چه می‌گفت، برایم حجت بود. چشمانم را بستم و همین‌ها را تکرار کردم. یک‌دفعه یاد چیزی افتادم و گفتم: «راستی محمد! همه از این‌جا برای خودشون کفن خریدن. ما هم بگیریم و بیاریم حرم برای طواف!»

طفره رفت و گفت: «ای بابا! بالاخره وقتی مُردیم، یه کفن پیدا میشه ما رو بذارن توش.»

اصرار کردم که این کار را بکنیم. غمی روی صورتش نشست. چشمانش را از من گرفت و به حرم دوخت. گفت: «دو تا کفن ببریم، پیش یه بی‌کفن؟!»

«برای زِین اَب» با حمایت لشکر ۲۵ کربلا و به قلم سمیّه اسلامی و فاطمه قنبری، در قطع رقعی و در ۳۹۲ صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

علاقمندان جهت تهیۀ این کتاب بعد از انتشار می‌توانند از طریق سایت manvaketab.ir با ۲۰ درصد تخفیف، و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانۀ پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ آن را با پست رایگان دریافت نمایند.

منبع: بسیج نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت basijnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بسیج نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۵۱۷۱۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سینما به روایت «آپاراتچی»

ایسنا/اصفهان «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل، مردی جوان و ساده است که سواد نوشتن ندارد، اما شور دارد و عاشق سینماست.

فیلم «آپاراتچی» ساختۀ قربانعلی طاهرفر، یکی از فیلم‌های در حال اکران‌ اصفهان است که گیشۀ سینمای ساحل نشان‌ می‌دهد با استقبال اندکی مواجه شده است، من نیز این فیلم ۹۴دقیقه‌ای را به‌تنهایی در سالن عالی‌قاپو نگاه کردم و وضعیت سالن، یعنی صندلی‌های خالی، این موضوع را تأیید می‌کرد. اما جای سؤال دارد که آیا تماشای «آپاراتچی»، محصول سال ۱۴۰۲ که در چهل‌ودومین جشنوارۀ فیلم فجر به نمایش درآمد، وقت تلف‌کردن است؟!

اگر عاشق «سینما» باشید، «آپاراتچی» به یک بار دیدنش (و اگر عاشق‌تر باشید، به چند بار دیدنش!) می‌ارزد؛ آن هم در مقایسه با بسیاری از فیلم‌های پرهیاهو و با بازیگران دهان‌پرکن، اما بی‌کیفیت که طرفدار هم زیاد دارند. «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل است که عاشق سینماست و برای ساختن فیلمی بلند و سینمایی حاضر است هر کاری بکند. او وقتی دیگران معنی کارهایش را نمی‌فهمند به آن‌ها می‌گوید، تا حالا عاشق شدی؟! من عاشق سینما هستم!

اتفاقات این اثر که در جشنوارۀ فجر سال گذشته به دریافت جایزۀ ویژۀ داوران برای «نگاه نو» موفق شد، در روزگار نزدیک به پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و سال‌های نخست جنگ ایران و عراق بازمی‌گردد. جلیل نقاش ساختمان است که روی بوم هم هنرش را به رخ می‌کشد و مخصوصاً پرتره شهدای عزیزمان را در جنگ ایران و عراق تصویر می‌کند و به دل خانواده‌هایشان تسلایی کوچک می‌بخشد. همین جلیل که عشق بی‌وحدومرزی به سینما دارد و همواره خود را در جشنواره‌های فیلم تصور می‌کند که جوایزی نفیس به دستش می‌دهند، قصد دارد فیلمی بلند و زندگی‌نامه‌ای بسازد.

فیلم جلیل دربارۀ شخصیتی به اسم نوری است. نوری در فیلم قاضی سخت‌گیری معرفی می‌شود. همه مردم از جمله جلیل و همسر و پدر پیرش که در یک خانه زندگی می‌کنند، بدگویی از این قاضی به روزمره‌شان تبدیل شده است. همه معتقدند که نوری دارد جان جوانان وطن را با قضاوت‌های نادرستش پایمال می‌کند. اما در همان ابتدای فیلم، وضعیت نوری دست‌کم در چشم برخی از مردم، از جمله همین جلیل داستان، دگرگون می‌شود. و وقتی نوری یعنی قاضی بدنام به دنبال اتفاقاتی شهید می‌شود، تصمیم می‌گیرد فیلمی از او بسازد و نامش هم بگذارد: «نوری در تاریکی».

اما فیلم‌ساختن در زمانۀ جلیل آسان نیست. پدرش با او مخالفت جدی دارد و سینما را هنری تهی می‌داند که یک مشت آدم فاسد و بی‌دین دور هم جمع می‌شوند تا بقیۀ مردم را هم با ساخته‌هایشان بی‌بندوبار کنند! همین نگاه پدر جلیل، طنز تلخی را به اثر بخشیده است. از طرفی، جلیل را وزارت ارشاد وقت جدی نمی‌گیرد و حاضر به حمایت از او نیست.

فیلم هیچ حامی معنوی و پشتیبان مادی ندارد. خانواده شهید نوری هم با مخالفت‌ها یا خواسته‌های خود به نوعی دیگر مانعی بر سر راه فیلم‌سازی جلیل شیفته و خیال‌پرداز هستند. حالا در ادامه باید دید سرنوشت این فیلم به کجا ختم می‌شود و اگر روی پرده برود، محبوب مردم خواهد شد، چنان‌که جلیل در رؤیا می‌بیند؟!

فیلم‌سازی در میانۀ انقلاب و جنگ

فیلم «آپاراتچی» در حد خود و تا جایی که توان گشودن بال و پر داشته است، داستان بغرنج سینمای ما و البته شیرینی‌های آن و شوریدگی‌های آدم‌هایش را بازتاب می‌دهد. سینمای کشورمان از ۱۳۵۷ شمسی به‌بعد که هنرمندانی نامدار در آن افتخار آفریدند و از این قاب رنگی و اسرارآمیز ما را به جهانیان نشان دادند یا هرکس دیگری که به توان و سلیقه خود آثاری در آن تولید کرده است، آغازش داستانی پیچیده دارد.

سینمای ایران بعد از ۱۳۵۷ شمسی، در میانۀ انقلاب و جنگی زودهنگام پا گرفت و همواره موانع پرشماری از جنبه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بر سر راهش بود. اما سینما زنده ماند، گاهی نیمه‌جان شد و گاهی جان تازه گرفت، اما هرچه بود و نبود به پیش رفت و نشان داد که این دنیای شگفت‌انگیز و پرقدرت شاید سر خم کند و در برخی سالیان منزوی شود، اما از میان نمی‌رود. سینمای ایران همواره عاشقان خودش را داشته است که برای سربلندی این گوشه پهناور از هنر معاصر ایران‌زمین کوشیده‌اند.

به جز اینکه به «آپارتچی» می‌توان نگاهی تاریخی داشت که در آن مقطع، خاص ایرانمان است، این فیلم به رابطۀ پویایی اقتصاد و هنر نیز نگاه خوبی دارد. جلیل و گروه کوچکش یک مانع جدی بر سر راه فیلم‌سازی‌شان دارند و آن هم نداشتن پول کافی و امکانات مادی به‌دردبخور است.

این مسئلۀ جدی است. هیچ هنرمندی در هیچ کجای دنیا نمی‌تواند با شکم خالی و زندگی‌ای که تمامش دغدغه نان باشد، هنری ماندگار به جهان تقدیم کند. گام‌برداشتن در چنین مسیری ازجان‌گذشتگی‌ها می‌خواهد. اگر در تاریخ هنر درنگ کنیم، آثار پراعجازی که هنوز ماندگارند و ما را انگشت‌به‌دهان می‌کنند، یا هنرمندش از خانواده‌ای ثروتمند برخاسته یا نهاد دولتی یا غیردولتی، آن هنرمند را حمایت مالی کرده و دنیایی امن برایش فراهم ساخته است. مردی مثل جلیل که برای فیلم‌سازی و نمایش استعداد هنری خود به فروختن فرش دست‌باف همسرش محتاج است، فرشی که می‌توانست زیرپای آن دو و پدر و بچه‌هایشان باشد، چه سرنوشتی در سینما خواهد یافت؟

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • روایت شاپور بختیار از سبک زندگی امام خمینی
  • روایت شهید فاطمیون + فیلم
  • تصاویر و مستندات جدید از نیکا شاکرمی به روایت خبرگزاری قوه قضاییه/ هشدار؛ تصاویر ناراحت‌کننده است
  • کتاب صوتی «داستان‌های پارسی» در یونان منتشر شد
  • قرآن؛ کتاب زندگی/ قرآن، نور و رحمت و هدایت به سوی خیر و سعادت است
  • کتاب «چشم‌ها تنها برای دیدن نیستند» منتشر شد
  • داستان شگفت‌انگیز یک معلم در«مدیر مدرسه شریعت»/ از مبارزه با بهائیت تا تربیت چوپانی که مدیر مدرسه شد
  • سینما به روایت «آپاراتچی»
  • روایت زندگی قهرمانان در دستان دانش آموزان
  • روایت زندگی قهرمانان در دستان دانش اموزان